زمان تقریبی مطالعه: 12 دقیقه

تخت فولاد

تَخْتِ فولاد، تنها گورستان باقی‌مانده از قبرستانهای متعدد دوران اسلامی شهر اصفهان. این گورستان با قدمتی حداقل از سدۀ 4ق / 10م تا کنون در جنوب شرقی شهر در کنار زاینده‌رود گسترده است و اکنون وسعتی حدود 2 / 1 کمـ 2 دارد و طی سده‌ها به نامهای لسان‌الارض، بابا رکن‌الدین و سرانجام تخت فولاد نامیده شده است. 

اهمیت و شهرت تخت فولاد، مرهون دو عامل است: 1. مزار صدها تن از بزرگان دین و علم و ادب و هنر ایران؛ 2. وجود بناهای تاریخی که طی سده‌ها در آنجا برپا شده است، و بیشتر در زمرۀ آثار ملی به ثبت رسیده‌اند (نک‍ : مشکوٰتی، 53؛ فقیه میرزایی، تخت فولاد، 1 / 71-77، 82-94، 105، 149). 
لسان‌الارض کهن‌ترین نام و نیز کهن‌ترین بخش گورستان است که در گوشۀ جنوب شرقی تخت فولاد کنونی قرار داشته است. ابونعیم اصفهانی (نیمۀ دوم سدۀ 4ق / 10م) نخستین کسی است که به وجه‌ تسمیۀ لسان‌الارض‌اشاره کرده، می‌نویسد که خداوند به هنگام آفرینش آسمان و زمین، آنها را فرمان داد: «ائْتیا طَوْعاً اَوْکَرْهاً قالَتا اَتَیْنا طائعین»، و زمین اصفهان فرمان پذیرفت، پس اصفهان دهان و زبان دنیاست(ص 41). مافروخی نیز به گفتۀ حافظ ابونعیم استناد کرده است (نک‍ : ص 5؛ نیز خوانساری، 1 / 18؛ جزی، 44؛ بهشتیان، 74). 
با درگذشت بابا رکن‌الدین شیرازی و خاک‌سپاری وی در زاویۀ خود در این محل (نک‍ : ه‍ د، بابا رکن‌الدین، مقبره)، گورستان به نام وی شهرت یافت. به‌نظر می‌رسد در پی مکالمه و مکاشفۀ شیخ بهایی با بابا رکن‌الدین به هنگام زیارت مزار او، و آگاهی وی از زمان درگذشت خود در پی این مکاشفه، محل آرامگاه بابا رکن‌الدین کانون توجه مردم قرار گرفت (هنرفر، 498)؛ به‌طوری که این گورستان در عصر صفوی از معروفیت خاصی برخوردار شد و تا اواخر دورۀ صفویه نیز به نام بابا رکن‌الدین نامیده می‌شد و پل خواجو نیز به همین نام مشهور بود (بهشتیان، 45). 

شاردن (سدۀ 11ق / 17م) نخستین کسی است که از تخت فولاد یاد کرده، اما نه به عنوان گورستان، بلکه به نام ناحیه‌ای واقع در آن سوی گورستان بابارکن‌الدین که به سبب سکنای سردار بزرگی در آنجا و به واسطۀ پیروزیهایش «پولاد بازو» لقب داشته است (ص 8 / 77). جابری انصاری آن را منسوب به «فولاد» دلاوری از عهد بویهیان می‌داند (ص 242-243).
نام تخت فولاد برگرفته از نام بابا فولاد حلوایی عارف نیمۀ سدۀ 10ق / 16م است که با خاک‌سپاری وی و ساخت و سازهایی که مریدانش در پیرامون مزار او برپا کردند و شکل‌گیری روستایی با همین نام، این گورستان مورد توجه بیشتر واقع شد و با گسترش آن و نزدیکی با روستای تخت فولاد، گورستان بابا رکن‌الدین، تحت‌الشعاع نام تخت فولاد قرار گرفت و از دورۀ قاجاریه به بعد، تمامی گورستان به این نام خوانده شد (فقیه میرزایی، همان، 1 / 28). 
هرچند گورستان تخت فولاد گورستان دورۀ اسلامی است، لیکن نشانه‌هایی از پیش از اسلام نیز در آن وجود دارد که بر اهمیت تاریخی‌آن می‌افزاید. ازجمله بقعۀ منسوب به یوشع بن نون یکی از انبیاء بنی اسرائیل است که بخت نصر پادشاه بابل هنگام کوچاندن یهودیان به ایران و سکنا دادن آنها در اصفهان رحلت کرد. این یوشع غیر از یوشع بن نون وصی حضرت موسى است (جابری انصاری، 316-317).
تاریخ تخت فولاد در سده‌های آغازین دورۀ اسلامی با افسانه‌ها و روایات درآمیخته است (نک‍ : شاردن، همانجا؛ جابری انصاری، 242-243). باستان‌شناسان و مورخین هنر در پژوهشهای میدانی در بخشی از گورستان «لسان‌الارض» به بقایای معماری بزرگی دست یافته‌اند که نشان می‌دهد این بخش از تخت فولاد کهن‌ترین بخش گورستان و هستۀ آغازین آن بوده است. بهشتیان نخستین محققی است که به کهن بودن این بخش از تخت فولاد اشاره کرده است. وی می نویسد: «لسان‌الارض با دیوار کهنه و ویرانی محصور بود که در بعضی از قسمتهای آن اثر آجرهایی به سبک دیلمی به خوبی آشکار بوده است» (ص 74). پس از او هیئت ایتالیایی به بررسی و شناسایی این بخش از گورستان پرداخت و طی نامه‌ای ضمن اشاره به کهن بودن آن، رسیدگی به آن را از مسئولان وقت خواستار شد. اوژینو گالدیری معمار هیئت در محوطۀ وسیعی از تخت فولاد معروف به مصلای لسان‌الارض به بررسی باستان‌شناختی پرداخت و بقایای معماری از سدۀ 4ق / 10م (دیلمی) تا دورۀ سلجوقی، و نیز تزیینات دورۀ صفوی را در این مجموعه شناسایی، و طی مقاله‌ای آنها را توصیف و معرفی کرده است (نک‍ : ص 249-264؛ نیز: گزارش جیوسپه توچی...، بش‍‌ ). گالدیری به دیوار بزرگ خشتی در جهت شمال غربی ـ جنوب شرقی، و به طول 92 متر اشاره می‌کند و می‌نویسد: پهنای این دیوار در اصل 80 / 1 متر بوده، و این زمان (هنگام پژوهش) حدود40 / 1 متر است. در جلو این دیوارِ خشتی، 8 ستون با مقطع مستطیل از خشت وجود داشته که 5 ستون ردیف داخلی دارای طاقچه‌های کم‌عمق بوده است که در بعضی از آنها نقشمایه‌های گچ‌بری اصلی که یادآور گچ‌بریهای سامره هستند، دیده می‌شود (ص 255).
کشف چند سنگ قبر با کتیبۀ کوفی سلجوقی، تأییدی است بر اینکه گورستان در سده‌های 5 و 6ق نیز مورد استفادۀ مسلمانان بوده است (فقیه میرزایی، همان، 1 / 40).
متون تاریخی دربارۀ چگونگی گورستان تخت فولاد در سده‌های 7 و 8ق آگاهی چندانی به دست نمی‌دهد، اما بقعه و خانقاه بابا رکن‌الدین در این گورستان نمایانگر اقامت او و میعادگاه مریدانش در این مکان و سبب برپایی خانقاهها، تکیه‌ها و زاویه‌های متعددی در پیرامون بقعۀ وی است (تحقیقات میدانی). 
پس از درگذشت بابا فولاد حلوایی (علوی) و خاک‌سپاری او در نزدیکی مزار بابا رکن‌الدین و توجه مردم به مزار این عارف و اقامت مریدانش در آنجا و برپایی تکیه‌ها، این گورستان گسترش بیشتری یافت. تا دورۀ صفویه، گورستانهای درون شهر اصفهان و صحن بقاع متبرکه، برای خاک‌سپاری ساکنان اصفهان، و گورستان بابا رکن‌الدین برای اهالی روستاهای تا لبۀ شرق اصفهان استفاده می‌شد؛ اما در دورۀ صفوی با رواج مذهب تشیع، گورستان بابا رکن‌الدین به لحاظ واقع بودن مزار یک عارف شیعی در آن، مورد توجه علمای بزرگی چون شیخ بهایی، میرفندرسکی و... و به تبع آنها مردم قرار گرفت (بهشتیان، 44، 46، 48-60؛ فقیه میرزایی، همان، 1 / 43؛ نک‍ : ه‍ د، بابا رکن‌الدین شیرازی). 
خاک‌سپاری علما، فقها، عرفا، ادیبان و هنرمندان، و پیکر دیگر مردم اصفهان، از عهد صفوی به بعد در این گورستان سبب گسترش آن شد و تا پایان دورۀ پهلوی به عنوان بزرگ‌ترین و مشهورترین گورستان اصفهان باقی ماند. 
شاردن موقعیت ناحیۀ تخت فولاد را در ورای گورستان بابا رکن‌الدین ضبط کرده است (ص 1 / 69). وی از وضعیت تخت فولاد در این دوره، سیمای روشن‌تری به‌دست می‌دهد که بر اساس آن می‌توان محدودۀ تقریبی‌گورستان تخت فولاد را مشخص کرد: بر پایۀ نوشتۀ وی، بر گرد مقبره‌ها ازجمله مقبرۀ بابا رکن‌الدین، مهمان‌سرا، خانقاه، خسته‌خانه، تکیه و باغهای متعدد و نیز دو یخچال بزرگ وجود داشت که در آن‌سوی آن تخت فولاد واقع شده بود (8 / 77). بر این اساس، می‌توان دریافت که ناحیۀ تخت فولاد در زمان سلطنت شاه‌ عباس دوم با گورستان بابا رکن‌الدین فاصله داشته است، اما به آن حد از وسعت و شهرت رسیده بود که از آن به عنوان «قبرستان تخت فولاد» یاد می‌کردند.
خاک‌سپاری عالم بزرگ میرزا رفیعا در 1082ق، در بخش شرقی گورستان بابا رکن‌الدین، سبب گسترش این گورستان به سوی شرق شد، اما بخش جنوبی آن خارج از محدودۀ گورستان به‌شمار می‌رفته است (فقیه میرزایی، همان، 1 / 46). 
در دورۀ شاه سلیمان صفوی در تخت فولاد بقعه‌هایی با ویژگیهای معماری آن دوره برپا شد که در میان تکایای دورۀ صفوی و سده‌های پس از آن از جایگاه ارزنده‌ای برخوردارند (هنرفر، 631-633، 658، 659).
در اواخر دورۀ صفویه معماری آرامگاههای علمای دین در تخت فولاد نسبت به دوره‌های پیش‌تر به سادگی گرایید. با حملۀ محمود افغان در محرم 1135ق / اکتبر 1722 به اصفهان، بسیاری از علما و عارفان اصفهان را ترک کردند و عده‌ای نیز درگذشتند که بر مزار این بزرگان بنایی احداث نشد. در این دوره بسیاری از تکیه‌های تخت فولاد ویران شد و مصالح آن در حصار و بارویی که اشرف افغان در داخل شهر اصفهان برپا کرد، به‌کار رفت (اصفهانی، 28، 229؛ فقیه میرزایی، همان، 1 / 47). 
روستای کوچک تخت فولاد و گورستان آن تا عهد قاجار با جمعیتی حدود 100 نفر همچنان در خارج از برج و باروی شهر اصفهان قرار داشت. در اوایل دورۀ قاجار، این روستا با باغات مشهور و سرسبز، از نقاط باصفای حومه به‌شمار می‌رفت. پاسکال کست در 1256- 1258ق نقشه‌ای از اصفهان تهیه کرده که بر اساس آن، گورستان تخت فولاد در خارج حصار شهر واقع شده و جادۀ اصفهان ـ شیراز از کنارۀ شرقی آن می‌گذشته و تا چهارباغ امین‌آباد ادامه داشته است (بدوان، 202). در همین دوره تغییراتی با کشیدن راهی از اصفهان به تخت فولاد و ایجاد دروازه‌ای به همین نام و بردن آب به منطقه انجام گرفت و اطراف آن نیز باغها و بقعه‌هایی ساخته شد، از جمله بقعه و تکیۀ محمدکاظم شاعر متخلص به واله است (اصفهانی، 44، 299).
ارنست‌هولتسر در ذکر گورستانهای تاریخی اصفهان، از تخت فولاد با عنوان بزرگ‌ترین گورستان اصفهان نام می‌برد (ص 9). از اوایل دورۀ پهلوی اسناد مهمی به‌جای مانده است که از آن میان می‌توان به نقشه‌هایی اشاره کرد که توسط بدوان در 1311ش / 1932م ترسیم شده است؛ در نقشۀ هوایی از کل منطقۀ تخت فولاد به‌رغم عدم وضوح کامل، تکایای متعددی قابل تشخیص است. نقشۀ دیگر بدوان بخش شمالی تخت فولاد و قسمتی از چهارباغ امین‌الدوله را نشان می‌دهد که شامل شمالی‌ترین بناهای آن یعنی تکیۀ فاضل سراب، واله تا کاروان‌سرای ملک و تکیۀ زندی می‌شود (بدوان، 226). گسیختگی‌اندکی میان بافت گورستان در این نقشه که میان تکیۀ کلباسی و شهشهانی دیده می‌شود، متعلق به تکیۀ جهانگیرخان قشقایی است. این نقشه می‌تواند نقش مهمی در بازسازی تکیۀ فاضل‌ سراب و تکایای تخریب شدۀ مذکور ایفا کند.
روند تخریب گورستان تخت فولاد از 1348ش به بعد با احداث فرودگاه اصفهان و تأسیسات مربوط به آن، ساختن چند مدرسه، و ساخت و سازهای دیگر در اراضی تخت فولاد آغاز شد. در اواخر فروردین 1363 شهرداری اصفهان این گورستان تاریخی را متروکه اعلام کرد؛ اما در همین زمان شماری آرامگاه برای بزرگداشت بر فراز مزار بعضی از شخصیتهای آرمیده در تخت فولاد ساخته شد (فقیه میرزایی، «گورستان...»، 359). 

تکیه‌ها

در تخت فولاد، بر مزار شخصیتهای بزرگ از سدۀ 8ق به بعد آرامگاههایی ساخته شده بود که هریک به لحاظ نقشه، ویژگیهای معماری و تزیینات، می‌تواند در شمار آثار گرانبهای تاریخی شناخته شود، از آن جمله است: تکیه یا مصلای لسان‌الارض که قدمتش به دورۀ دیالمه می‌رسید. این مجموعه در عصر سلجوقی و پس از آن در دورۀ صفویه مورد بازسازی کامل قرار گرفت و بناهایی چون آب انبار و مسجد نیز برآن افزوده شد. این مجموعه با وجود آنکه در 1382ش به شمارۀ 9059 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده بود، هم‌زمان با مزار یوشع بن نون (فقیه میرزایی، تخت فولاد، 1 / 71، 168) و تکیۀ بابا فولاد همراه با صحن و حجره‌های پیرامون آن، در سالهای اخیر ویران شد. امروزه فقط سنگ مزار استاد فولاد حلوایی (د 959ق) باقی است. تکیۀ میرفندرسکی، تکیۀ میرزا رفیعا، تکیۀ آقا حسین خوانساری، تکیۀ خاتون‌آبادی، تکیۀ واله، تکیۀ مادر شاه‌زاده و دهها تکیۀ دیگر در گوشه و کنار تخت فولاد قرار دارد که مدفن علمای طراز اول اصفهان و سایر مشاهیر این شهر است. 

 بناهای مذهبی و عام‌المنفعه

 از عناصر معماری وابسته به تخت فولاد مانند مسجدها، کاروان‌سراها، آب‌انبارها و... جز اندک شمار، چیزی باقی نمانده است. از جملۀ مهم‌ترین آنها کاروان‌سرای صفوی ملک است که میان تکیۀ تویسرکانی و تکیۀ حاج محمدجعفر آباده‌ای قرار دارد. این بنای «چهارایوانی»، 4 بارانداز، دو اصطبل و شماری اتاق در بدنۀ شمالی و جنوبی دارد (تحقیقات میدانی). دو مصلا نیز در بخش جنوب غربی تخت فولاد و لسان‌الارض وجود داشته است که از آثار دورۀ صفوی بودند. مصلای تخت فولاد در 1300ق به دستور حاج محمدتقی نقشینه مرمت شده بود؛ لیکن هر دو مصلا در سالهای اخیر تخریب، و به جای آنها مصلای بزرگ جدید شهر اصفهان احداث شده است (تحقیقات میدانی). اما در زیر ساختمانهای عظیم مصلای جدید، شبستان مسجد کوچکی از آثار محمدتقی نقشینه تاجر معروف اصفهان برجا مانده که بر اساس کتیبۀ سنگی آن در 1305ق ساخته شده است. این مسجد سردری کاشی‌کاری و شبستانی با ستونهای سنگی دارد(فقیه میرزایی، همان، 1 / 168؛ تحقیقات میدانی).
جز مسجد رکن‌الملک، مساجد دیگری هم در این گورستان وجود داشته‌اند، چون مسجد تکیۀ خوانساری از دورۀ صفوی، مسجد تکیۀ آقا مجلس از آثار دورۀ قاجار و... که در 3دهۀ اخیر تخریب شده‌اند. 

آب‌انبارها

 در گورستان تخت فولاد آب‌انبارهایی احداث شده بود که آب آنها از نهرها و مادیهای (کانال اصلی آب) معروفی چون نهر نایج و جوی سیاه تأمین می‌شد. ازجمله می‌تـوان از آب‌انبـارهـای لسـان‌الارض و مصلا ــ در مجاورت مصلای جدیدالاحداث ــ و آب‌انباری با گنبد عظیم‌آجری که در 1299ق به‌دستور رحیم‌ خان بیگلربیگی و برادرش محمد حسین‌ خان امین‌الرعایا ساخته شده است، نام برد (تحقیقات میدانی). آب‌انبار مسجد رکن‌الملک که در صحن کوچک مسجد قرار دارد و براساس کتیبۀ سنگی آن در 1325ق رکن‌الملک شیرازی برپا داشته است (هنرفر، 80). 
آب‌انبارهای تکیۀ کازرونی، آقامجلس، بابا رکن‌الدین، چهارسوقی، و شهشهانی ازجمله آب‌انبارهای ویران شدۀ این مجموعه به حساب می‌آیند (تحقیقات میدانی).

مآخذ

ابونعیم اصفهانی، احمد، ذکر اخبار اصبهان، به کوشش ددرینگ، لیدن، 1934م؛ اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1368ش؛ بدوان، «اصفهان در قرن هفدهم»، ترجمۀ اصغر کریمی، اثر، تهران، 1379ش، شم‍ 31، 32؛ بهشتیان، عباس، بخشی از گنجینۀ آثار ملی اصفهان، اصفهان، 1343ش؛ جابری انصاری، حسن، تاریخ اصفهان و ری، به‌کوشش حسین عمادزاده، تهران، 1321ش؛ جزی، عبدالکریم، رجال اصفهان، به‌کوشش مصلح‌الدین مهدوی، اصفهان، 1328ش؛ خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، به‌کوشش محمدعلی روضاتی، تهران، 1341ش؛ شاردن، ژان، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1345ش؛ فقیه میرزایی، گیلان و دیگران، تخت فولاد (یادمان تاریخی اصفهان)، تهران، 1384ش؛ همو و دیگران، «گورستان تخت فولاد و روند تخریب آن»، اثر، تهران،1381ش، شم‍ 33، 34؛ گزارش جیوسپه توچی به دکتر مهران، 20 خرداد 1352ش / 10 ژوئن 1973م، موجود در آرشیو سازمان ملی حفاظت آثار باستانی؛ مافروخی، مفضل، محاسن اصفهان، به کوشش جلال‌الدین حسینی تهرانی، تهران، 1312ش؛ مشکوٰتی، نصرت‌الله، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، تهران، 1349ش؛ هنرفر، لطف‌الله، گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان، اصفهان، 1344ش؛ هولتسر، ارنست، ایران در یکصد و سیزده سال پیش (بخش نخست اصفهان)، ترجمۀ محمد عاصمی، تهران، 1355ش؛ تحقیقات میدانی مؤلف؛ نیز:

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.